مرگ

ساخت وبلاگ
ه جالب امشب همش فک میکردم چه خوبه الان عزرائیل بیاد بگه پاشو تموم شد .البته ازاونجایی که من ته بد شانسم میدونم میزاره دقیق موقعی میا  که من خوشم نیاد آره دیگه خدا با من لجه حسابی هم لجه عشق ضد حال به منه چی بگم هر کاری که خواستم بکنم اول باید جون به لب میشدم بعد آره دیگه چه کنم نمیدونم شاید خودم مقصرم به خدا ربطی نداره ولی حس میکنم این روز فقط یه موجود اضافی ام داشتم فک میکردم دم صادق هدایت گرم که حداقل تونسته خودش رو راحت کنه بعد یهو یادم افتاد که چی این جناب تو سن 50 خودکشی کرده و من باید خیلی بمونم امشب خیلی حالم بده کلی درو جسم علاوه دب درد روحی دارم

روزمرگی های من...
ما را در سایت روزمرگی های من دنبال می کنید

برچسب : مرگ,مرگ فروشنده,مرگ تدریجی یک رویا,مرگ قو,مرگ یزدگرد,مرگ بر آمریکا,مرگ ماهی,مرگ موش,مرگ پدر,مرگ مادر, نویسنده : fkhaste24680 بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 18:33